مصعود عادل

هم بنیانگذار مرکز محتوای ایران

بیشتر بدون...

سعید صداقت

هم بنیانگذار مرکز محتوای ایران

بیشتر بدون...

عِرف

کسی که رشته‌رشته‌ی کلمات رو با قلمی آغشته به شهود می‌بافه…

بیشتر بدون...

مریم

ستونِ نظم و صلابت تیم… کسی که روی شونه‌هاش، زمان ایستاده.

بیشتر بدون...

هانی

استوریستِ وسواسیِ تیم؛ کسی که جمله نمی‌نویسه، ضربه می‌زنه!

بیشتر بدون...

سپهر

صدا ,‌دوربین , حرکت
حرفه ای و متخصص دوربین

بیشتر بدون...

ضیایی

خانوم عددها، ذهن شکارچی، زبانِ قانع‌کننده…

بیشتر بدون...

مصعود عادل
متخصص استراتژی محتوا، برندینگ بدون تبلیغات، و معمار رشد پیج‌های آموزشی و شخصی در شبکه‌های اجتماعی.
فعالیت حرفه‌ای من از سال ۱۳۹۰ آغاز شد؛ جایی که مسیرم از دل ترانه و موسیقی آغاز شد و بعدها به دنیای تبلیغات، برندینگ و تولید محتوای هدفمند پیوند خورد. در ابتدا به‌عنوان ترانه‌سرا و مدیر تولید موسیقی فعالیت می‌کردم و در پروژه‌هایی چون ساخت موسیقی تیتراژ سریال‌هایی مانند «نون خ ۳» مشارکت داشتم. اما به‌مرور، دغدغه‌ام فراتر رفت:
دیدم محتوای خوب، فقط شعر و صدا نیست… محتوای خوب می‌تونه یک برند رو متولد کنه.
از سال ۱۳۹۶ وارد فضای تبلیغات در اینستاگرام شدم و در مدت کوتاهی، بخش زیادی از تبلیغات خلاقانه‌ی این فضا در دست من و تیمم بود. ما ایده می‌ساختیم، قصه می‌نوشتیم و تبلیغاتی تولید می‌کردیم که نه‌تنها دیده می‌شدن، بلکه در ذهن‌ها ماندگار بودن.
اما از سال ۱۳۹۹، تصمیم گرفتم مسیر تازه‌ای رو شروع کنم. مسیر بازاریابی محتوایی بدون حتی یک ریال تبلیغات مستقیم.
ما شروع کردیم به ساختن پیج‌هایی که فقط با قدرت محتوا رشد می‌کنن. برندهایی که از صفر شروع کردن و امروز هر کدوم تبدیل شدن به نام‌هایی شناخته‌شده با بیش از یک میلیون دنبال‌کننده‌ی واقعی و هدفمند.
در این سال‌ها با ده‌ها مدرس، کارآفرین، بلاگر، برند آموزشی و پیج شخصی کار کرده‌ام و در تمام این همکاری‌ها یک اصل مشترک بوده: خلق هویتی اصیل، انسانی و الهام‌بخش از دل محتوا.
مسیر من فقط رشد عددی نبوده؛ ما به پیج‌ها معنا دادیم. صدا دادیم. روح دادیم.
و امروز با افتخار می‌تونم بگم: ما رکورددار ساخت پیج‌های میلیونی، بدون ریال تبلیغ، با استراتژی محتوایی عمیق و برندینگ انسانی هستیم.
اگر شما هم یک پیام، یک مهارت، یا یک مأموریت دارید که می‌خواهید با جهان به اشتراک بگذارید، اینجا جایی‌ست که می‌تونیم با هم شروع کنیم.
:
سعید صداقت
مغز متفکر مارکتینگ ؛ کسی که بلد نیست عادی فکر کنه. سعید اون‌جاست که باید عددها معنا پیدا کنن، تحلیل‌ها تصمیم‌ساز بشن، و یه حرکت، بشه آغازِ یه انفجارِ وایرال.
نه فقط با دیتا بازی می‌کنه، بلکه توی هر نمودار، دنبال داستان پنهان می‌گرده. توی ذهنش، قیف فروش یه کهکشان تحلیل‌پذیره، و توی استراتژیاش، خلاقیت با عددها هم‌دست می‌شه.
اون کسیه که می‌دونه چه جمله‌ای، چه زمانی، کجا و برای کی باید گفته بشه تا یه موج برندینگ بلند شه…
سعید، فقط مدیر مارکتینگ نیست، یه استراتژیسته با ذهنی تیز و دیدی فراتر از صفحه نمایش.
وقتی می‌خوای نتیجه نه فقط خوب، بلکه ماندگار باشه، یه نفر رو صدا می‌کنی:
سعید!
:
عرفان عبدی
استوریست تیم ما؛ کسی که رشته‌رشته‌ی کلمات رو با قلمی آغشته به شهود می‌بافه… نه فقط می‌نویسه، بلکه طراحی می‌کنه روایتی رو که تا عمق جان مخاطب نفوذ می‌کنه. جملاتش، صرفاً متن نیستن؛ خط به خطش یه معماری ذهنیه، که از ناخودآگاه عبور می‌کنه و توی عمیق‌ترین لایه‌های روان مخاطب، جا خوش می‌کنه. استوری‌هایی که می‌نویسه، نه برای اسکرین‌شات گرفتن‌ان، نه برای رد شدن با یه تپ سریع… برای موندن ساخته شدن. برای اینکه یه‌دفعه مخاطب رو متوقف کنن… و توی همون لحظه، یه اتفاق درونی رقم بزنن. عرف فقط استوری نمی‌نویسه، تجربه می‌سازه. توی ذهن مخاطب، مثل جرقه‌ای که بی‌صدا آتیش به پا می‌کنه.
:
مریم ابوالحسنی
ستونِ نظم و صلابت تیم… کسی که روی شونه‌هاش، زمان ایستاده. مریم اونیه که وقتی همه‌چی قاطی پاتی می‌شه، با یه نگاه، مسیر رو می‌فهمه… با یه جدول، آینده رو می‌چینه و با یه جمله: “نگران نباش، برنامشو دارم” کل تیم دوباره جون می‌گیره. نقشه‌کش پروژه‌هامونه. همون کسی که اگه یه روز نیاد، ساعت‌ها از تپش می‌افتن و کارها، مثل دومینو، بی‌نظم می‌ریزن. توی ذهنش، ددلاین‌ها خط قرمز نیستن، مسیرن. و توی دفترش، هیچ کاری جا نمی‌مونه… نه به تأخیر می‌افته، نه گم می‌شه، چون مریم اونجاست؛ با یه قلم، یه تقویم، و ذهنی که پروژه‌ها رو مثل پازل، بی‌نقص می‌چینه. اگه تیم ما یه ارتش باشه، مریم فرمانده‌ی صلح‌طلبیه که هرج‌ومرجو مهار می‌کنه.
:
هانیه محبی
استوریستِ وسواسیِ تیم؛ کسی که جمله نمی‌نویسه، ضربه می‌زنه! هانی اونجاست که داستان قراره نه فقط خونده بشه، بلکه حس بشه. تو طراحی استوری‌ها، جزئیاتی رو می‌بینه که خیلیا از کنارش رد می‌شن؛ نقطه‌ها، سکوت‌ها، مکث‌ها، و حتی حسی که پشت یه «…» پنهونه. با ذهنی مثل مترونوم، ریتم روایت رو می‌چینه؛ طوری که انگار موسیقیِ تصویریِ یه زندگی‌رو داری می‌خونی. جمله‌هاش نه از سر ذوق، بلکه از دل نظم و دقت میان. هانی، معماریه که پل می‌زنه بین احساس و استراتژی. استوری‌هاش نه صرفاً قراره دیده بشن… قراره توی ذهن بمونن، توی دل تکون بدن، و توی حافظه‌ی برند حک بشن.
:
مریم ضیایی
خانوم عددها، ذهن شکارچی، زبانِ قانع‌کننده… ضیایی اونیه که وقتی بقیه هنوز دنبال مشتری می‌گردن، اون مشتری رو می‌شناسه، می‌فهمه، و می‌فروشه. تو تیم ما، فروش یه اتفاق نیست، یه استراتژیه. و ضیایی، معماریه که باهوش‌ترین پل رو بین “محصول” و “نیاز بازار” می‌سازه. بلده سکوت مشتری چه معنی‌ای داره، بلده کی حرف بزنه که دل طرفو ببره، و بلده کِی سکوت کنه تا مخاطب خودش مشتاق شنیدن بشه. یه مدیر فروش واقعی، فقط فروشنده نیست، یه روان‌شناسه، یه مذاکره‌کننده، یه استادِ کشف نقطه‌ضعف‌های ذهنیه. ضیایی با هر فروش، یه اعتماد می‌سازه… یه رابطه‌ی موندگار… و یه مرحله بالاتر می‌بره برندمون رو. اگه تیم ما یه موشک باشه، ضیایی مسئول روشن‌ کردن موتوره.
:
مدارک آموزشی